سلام....
سلام اول یه تشکر ویژه از دایی جون محمد(بابای آراد) و یه درخواست که دایی جون لطفا نظر شخصی نزار چون دوست دارم نظراتون یادگاری تو وبلاگ بمونه. و دوم اینکه سلام به پارمی جونم که همیشه بهت سر می زنم اما بازم مشکل ثبت نظر دارم.نمی دونم چرا اما در پی رفعش هستم. دیشب داشتم عکسا رو نگاه می کردم به یه عکس از تو وروجک بر خوردم.روز پنجشنبه تصمیم گرفتم ببرمت حمام .جدیدا خیلی از حمام خوشت نمی یاد و گریه می کنی.اما من تسلیمت نشدم و با هر بدبختی بود بردمت حمام.وقتی از حمام بیرون اومدی بردم کنار بخاری خوابوندمت و یه در خواست خیلی باحال داشتی که یاد پیرمدها افتادم به محض اینکه دراز کشیدی گفتی مامان چایی می خوام منم طبق معمول اول ذوق کردم و بعد مثل یه کن...
نویسنده :
مامان و بابا
10:08